کار درستی کردم عایا؟؟؟

2 تا پلاستیک گنده هندونه دستمه و یه عالمه هندونه دیگه زیربغلم! و یه دشت هندونه پیش روم! آره خلاصه که ساعت 7 دو تا کارگاه همزمان دارم درحالی که تایپ 40 صفحه پر دست نوشته برعهده منه و امشب باید تحویل بدم درحالی که فردا صب کلاس دارم و باید تکالیف عقب اف کار درستی کردم عایا؟؟؟...

هنوز نتونستم زودتر از ۹ صبح کارهام رو شروع کنم... 

کم کم دارم قبل ۹ بیدار میشم و حالا وقتشه که کارهایی رو هم انجام بدم.

امروز برنامه ازین قراره دیگه وقتی از جام بلند بشم کارهامو شروع میکنم انشاالله که امروز کارهایی که تو لیستم هست رو انجام بدم که بتونم از فردا درس بخونم

اول یه جاده ای وایسادم که یه عالمه آدم میخوان توش حرکت کنن وفقط یه نفر قراره نفر اول به مقصد برسه.

خدایا به امید تو

کار درستی کردم عایا؟؟؟...

در حالی که تنها خوشحال و پرمشغله صبح ساعت 6 بیدار شدم و یک ساعت بعدش دوباره 2 ساعتی خوابیدم و پاشدم و جمع و جور کردم و با دوستام حرف زدم و برنامه ریزی کردم برای هفته های آینده و برای اولین بار با دوست عزیزی تصویری حرف زدم و اولین بار تصویری تو اینستا کار درستی کردم عایا؟؟؟...

این هفته رو هفته هدفمندی مینامم و برنامه پیش بینی شده هرروز قبل 7 از خواب بیدار شدن، نوشتنِ هدفمندِ روز و افکار و احساسام و تمام کردن کارهای نصفه نیمه و ثبت غذایی هایی ک میخورم تو کالری شمار باشه نه به خاطر رژیم برای اینکه بدونم دنیا دست کیه!

امروز اولین امتحانمه همگی موفق باشیم امروز

آسمون چقد قشنگه امروز برید نگاش کنید

کار درستی کردم عایا؟؟؟...

در حال گرفتنه یه تصمیمی ام که کیلومتر ها تا حاشیه امن زندگیم فاصله اشه...

امیدوارم به روزهایی که هرروز روشن تر از دیروز دارن برام از راه میرسن

کار درستی کردم عایا؟؟؟...

در راستای پست قبلی ، هیجانِ 6 ساعته ای بود و گذشت کار درستی کردم عایا؟؟؟...

امروز امتحان مهمی دارم و امیدوارم پاس بشه ، از امروز شروع کنم به نوشتن دوباره و مدام اینجا و دفترم و بیام بیرون از تو دایره امنی ک جلوی سختی کشیدنم رو میگیره. چقدر من امروز با اونی ک ۴ دی پاشد اومد یزد فرق کرده! این هفته کار کنم روی زندگی کردن! اینکه کار درستی کردم عایا؟؟؟...

انقدر ۲ ماه اخیر پر اتفاق بوده که و اونقدر من خسته ام که فعلا حوصله تعریف کردن نیست ، همینقدر بگم ک من نه کاملا اون آدم قبلی ام و نه کاملا یک آدم جدید ، فکر کنم بهش بگم برزخ شخصیتی... ن همون قبلی ام نه یه جدید...

خلاصه ک تو مسیر ام... امیدوارم به خیر پیش برم مثل همیشه :))

کار درستی کردم عایا؟؟؟...

هرکداممان داستانهای خودمان را داریم ،‌ زمان با نسبت معینی که مختص خودمان است گذشته ، جهان بینی ما تشکیل شده از هزار و یک دیدگاه و فکر و عملکردی ک از سر گذراندیم و مُدام به آغاز ها و پایان ها میرسیم...میرسیم به آخر فلان سن میرسیم به آخر فلان سریال ، م کار درستی کردم عایا؟؟؟...